.: پابسته ؛ داستان های خیلی کوتاه :.

داستان کوتاه داستانک مینیمال مینی مال قصه 100 کلمه ای
مشخصات بلاگ
.: پابسته ؛ داستان های خیلی کوتاه :.

بسم الله الرحمن الرحیم
این‌جا داستان های چند خطی نوشته می شود.

آخرین مطالب
شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۱۱ ب.ظ

9- داستانک «شوخی»

بسم الله الرحمن الرحیم

می رفتند و می آمدند. شلوغ پلوغ بود.یکیشان همین‌طور از کنار دیگری که رد می‌شد، توقفی کرد و کنار گوش دومی چیزی گفت و رفت.

دومی از شنیدن این حرف داغان شد.انگار که اتفاق خیلی بدی افتاده باشد. قدم هایش آهسته تر شد. از آن فاصله خوب نمی‌شد دید اما از ردِّ خیسیِ پشت سرش می‌شد فهمید چه اشکی می‌ریزد. انگار که می‌خواست زمین دهن وا کند و او را با غم سنگینش فرو ببرد.

از این بالا که نگاه می‌کنم با خودم می‌گویم چقدر جدی گرفته اند این مورچه ها خودشان را، زندگی‌شان را، رفاقت‌هایشان را...

(پینوشت ادامه مطلب)

پینوشــــــــــــــــــت:

1-و ما هذه الحیوه الدنیا الا لهو و لعب...ولکن لیبلو بعضکم ببعض (64 عنکبوت - 4 محمد ص)

(و این زندگی دنیا جز لهو و لعب چیزی نیست.... اما تا بیازماید بعضی از شما را به بعضی دیگر...)

2- هر کس برای خدا بیشتر کار کند، بیشتر فحش میشنود ؛ امام خمینی رضوان الله علیه، ص ن، ج15، ص 497

3- «ففروا» هم اخیرا چند بار بروز شد.

4- بابت تاخیر عذر. هم وقت هست، هم سوژه. ولی کمی تنبلی، کمی شرایط، کمی کارهای دیگه.

5- طبیعتا تو شبهای ماه رمضون و خصوصا شبهای قدر از دوستان انتظار دعا دارم!

6-تو مولای منی، من بنده ای گم. به روی من تبسم کن، تبسم! (درخت سوخته در باران؛ از شاعر ماسالی ناصر حامدی +)

نظرات  (۷)

سلام.
به حال و روز من که خیلی می خورد...
ممنون که آپ شدی.

خداحافظت

خیلی سختـــــــــــــــــــــــه آزموده شدن ...
خدا قوت
یاعلی
سلام

خیلی زیبا بود...

+حس و ذوقم "دومی" را در سطر 3 زائد تشخیص میدهد
+فکر کنم میشد یکمی زیاد نوشت.مخصوصا اگر شخصیت سومی هم بود که به گریه های دومی بخندد!!(خیلی بد شد،نه؟!)
+کلا داستانک هایی که ریشه در محیط عینی ای دارد که تجربه کردی و واست ملموس بوده و دیدی، خیلی زیبا میشه مثل "راستانک"
 چی؟ نه، همینجوری گفتم... واااااالا


http://tahrimeisrael.parsiblog.com/
باسلام
خوشحال میشم تو بحث شرکت کنید
۰۸ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۴۸ محمد مهرزاد
سعلام
خوفی شوکول؟

خواندیم کیف کردیم.
همینه که هست
پاسخ:
سلام
الحمدالله خوبم محمدجان
بله همینه که هست!
فذکّر ان نفعت الذّکری...
یاعلی
۱۱ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۰۹ محمد مهرزاد
یا من رفیق من لا رفیق له... و از این حرفا دیگه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بسم الله الرحمن الرحیم

پی‌نوشت‌های وبلاگ:

1)> ای فرزند آدم! در شگفتم چگونه تو با مردم انس می‌گیری و به‌دیگران دل می‌بندی درحالیکه می‌دانی تنها خواهی مُرد و می‌دانی تنها در قبر خواهی خُفت و تنها در پیشگاهِ من خواهی ایستاد و تنها حساب پس خواهی داد؟ آیا اندیشیده‌ای چقدر تنها خواهی بود؟ساعتی؟روزی؟ماهی؟سالی؟چند هزار سال؟چندمیلیون‌سال؟ (کتاب تنهایی، محمدرضا زائری؛ نشر سروش)
نقد ما ؛ نقدهایی بر دولت یازدهم