.: پابسته ؛ داستان های خیلی کوتاه :.

داستان کوتاه داستانک مینیمال مینی مال قصه 100 کلمه ای
مشخصات بلاگ
.: پابسته ؛ داستان های خیلی کوتاه :.

بسم الله الرحمن الرحیم
این‌جا داستان های چند خطی نوشته می شود.

آخرین مطالب
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۵۴ ق.ظ

نوبت

در حالی که چیزهایی شبیه الکل‌ را از روی خودش پاک می‌کرد و آماده‌ی چرت بعدازظهری می‌شد گفت: چته بیست؟! انقد حرص و جوش زدی تمام پوستت چروک شده.

-  خیلی فکری‌ام نوزده! اینا آدم می‌شن؟

-  معلومه که نه. وسط این هیری ویری ببین چقد الکل تقلبی زیاد شده.

 

کووید بیست با حالت غمباری سرش را به دیوار تکیه داد و به این فکر کرد که کی نوبت او خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۵۴
عین.میم
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۱۴ ق.ظ

کووید

- بنظرت آدم میشن نوزده؟

- بعیده. خودتو آماده کن بیست!

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۱۴
عین.میم
بسم الله الرحمن الرحیم

پی‌نوشت‌های وبلاگ:

1)> ای فرزند آدم! در شگفتم چگونه تو با مردم انس می‌گیری و به‌دیگران دل می‌بندی درحالیکه می‌دانی تنها خواهی مُرد و می‌دانی تنها در قبر خواهی خُفت و تنها در پیشگاهِ من خواهی ایستاد و تنها حساب پس خواهی داد؟ آیا اندیشیده‌ای چقدر تنها خواهی بود؟ساعتی؟روزی؟ماهی؟سالی؟چند هزار سال؟چندمیلیون‌سال؟ (کتاب تنهایی، محمدرضا زائری؛ نشر سروش)
نقد ما ؛ نقدهایی بر دولت یازدهم