آرمانشهر
بسم الله الرحمن الرحیم
آنها تمام تلاششان را بخرج می دادند تا چاق تر شوند.
پایان هر ماه جشنواره چاق ترینها برگزار می شد. شرکت کنندگان تک تک بالای ترازو رفته و 10 چاق برتر انتخاب می شدند. برگزیدگان جشنواره به صورت رایگان در تور سفر به نقطه ای خاص شرکت داده می شدند.
از برگزاری جشنواره های ماهانه اندکی که گذشت رفتن از جای همیشگی و عضویت در تور ماهانه مهم ترین دغدغه آنها شده بود. آنها با تمام وجودشان دوست داشتند از جایی که هستند و حالا بینشان معروف شده است به "دیار رنج و محنت"،بروند به آن نقطهی نامعلوم، به عقیدهی بعضیشان خیلی خاص است. نام آن نقطهی نامعلوم را هم گذاشتهاند "آرمانشهر". جایی که حالا دیگر تمام زندگیشان را وقف رسیدن به آن میکنند.
نقشهی چوپان گرفته بود. تا آنجا که میتوانست علوفهی تازه در اختیارشان قرار میداد و هر ماه جشنوارههایش را با شکوهتر برگزار میکرد. گوسفندها هم هر ماه تلاش بیشتری از خودشان نشان میدادند.
***
پینوشـــــــــت :
-الهی سرعتِ تبدیلِ تدبیرها و تغییرات تو نمی گذارد بندگان عاقل در دوره بخشش ها مغرور شوند یا در دوره گرفتاری ها مایوس؛ امام حسین علیه السلام،روز عرفه.
-موقع نوشتن مصادیق دیگه ای تو ذهنم بود اما حالا که میخونمش یاد "نشت نشا"ی امیرخانی میفتم. اونجا که در مورد نظام آموزش عالی میگه در زمین که میکاریم؟ و مثالی رو میاره از رمان فونتامارا. توی اون رمان یه کارگر انقلابی بود که میخواست علیه فئودالها قیام کنه. فئودالها نهایتا برای اینکه از شورش اون انقلابی جلوگیری کنن قطعه زمینی رو بالای تپه بهش اختصاص میدن و میگن تو میتونی اینجا برای "خودت" کار کنی. کارگر بدبخت تمام تلاشش رو برای قطعه زمینی که به گمانش مال خودش بود انجام میده اما نوبت برداشت که میشه با اولین بارندگی و سیل تمام محصول ذرت کارگر، از بالای تپه برداشت و توی زمین ارباب ریخته میشه! و حالا حکایت دانشگاههای ماست؛
«حکایت دانشگاههای ما هم همینگونه است. خیال کردهایم در زمین خودمان دانشگاه ساختهایم و نیرو میپرورانیم و آیندهسازان، مملکت را زیر و رو میکنند و انقلاب فرهنگی و توسعهی علمی و مشتی محکم...
...جهان سوم موظف است تا مقطع کارشناسی برای جهان اول نیرو تربیت کند. ارشد و دکترایش را هم شاید بعدتر به برنامهمان اضافه کنند! بعد حضراتِ از ما بهتران خودشان دست به گزینش میزنند و چاقوچلهها را سوا میکنند. به همین راحتی. ما خیال میکنیم که صاحب دانشگاه شدهایم. دانشگاه ما ارتباطی به کشور ما ندارد. دانشگاههای ما شعباتی از دانشگاههای اروپا و آمریکا هستند. اما شعبههایی بد... ما در زمین خودمان میکاریم. اما زمینِ بالای تپه ... و به عبارت اصح و ادق، در زمین آنها! » نشت نشا. رضا امیرخانی . ص 24
حتما بخونینش. در مورد اینکه چرا دانشگاه های ما ، زمین اونهاست هم مفصل گفته.
- سایت پیشنهادی: "روز کارتون" سایت جدیدِ کاریکاتوری تو فضای مجازیه که به همت استاد بیژنی و دوستانش شروع به کار کرده. ارزش دیدن داره.خصوصا مقاله افتتاحیش.
یا عالم
باید بگم که متاسفانه آنهایی که برای مقطع کارشناسیش برنامه ریختن، برای ارشد و دکترا هم برنامه داشتند. شاید بعدتر امیرخانی از همان روزهای اول انقلاب فرهنگی دانشگاهها که بدون توجه به ساختار نظام و با مبنای اسلامی سازی بی برنامه بود، اتفاق افتاد. قصه وقتی دردناک میشه که بالا رفتن ظرفیت دانشگاههای دولتی بدون برنامه اونم تو مقطع ارشد ودکترا اتفاق میافته و دردناکتر اینکه دکترای پولی مطرح و در برخی دانشگاهها اجرایی شد. طرف در بهترین دانشگاه کشور با 70میلیون دکترا میخونه. وقتی تحصیل شد پولکی، پس کی نوبت تهذیب و کادرسازی برای اهداف مقدس انقلاب میرسه.