.: پابسته ؛ داستان های خیلی کوتاه :.

داستان کوتاه داستانک مینیمال مینی مال قصه 100 کلمه ای
مشخصات بلاگ
.: پابسته ؛ داستان های خیلی کوتاه :.

بسم الله الرحمن الرحیم
این‌جا داستان های چند خطی نوشته می شود.

آخرین مطالب
يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۴۱ ب.ظ

5- داستانک بلا

بسم الله الرحمن الرحیم


هر روز صدقه میداد برای سلامتی آقا.

می‌گفت یکی خودم، 69 تای دیگر هم اطرافیانم.

*

*

*

پینوشت:

- عکس ها،نقاشی ها و کارای فتوشاپیمون رو میتونید توی وبلاگ تازه تاسیس ببینید : «ففروا»

-ناراحت شدن از روزگار و افراد و حرف ها و وقایع و توهین ها و تحقیرها و .... بخش اعظمش بر میگرده به حب نفسی که داریم. بزرگی مضمونا میگفت مگه کسی که ایمان داره اصلا ناراحتم میشه از دست دیگران؟!. بیماری حب نفس! مرضی که خودم دچارم.در حد مرگ دل. شمارو نمیدونم.بقول استاد پناهیان دونستن بعضی عیب ها ، خودش میتونه نجات دهنده باشه. درمان هم نشد ، نشد! اینکه آدم بدونه و بفهمه این حال روحی ناشی از چیه. بسه دیگه. منبر طولانی شد!

-

-این مطلب تاثیرگذار در مورد شهید احمدی روشن رو از محمدصادق شهبازی میتونید مطالعه بفرمایید : +++

- دوس داشتم نظرات نقادانه باشه. لااقل اگر از متن داستانک نقدی ندارین در مورد کوتاهی و بلندی و سلیقه ی خودتون میتونید بنده رو مطلع بفرمایید. بنده نوازی میفرمایید!

-راستی صدقه، هفتاد نوع بلا را دفع میکند! منبع : صندوق های کمیته امداد!(محض خاطر فحش نشنیدن!)

نظرات  (۹)

سلام.
تو ذهن من کژتابیه قشنگی داشت داستانک!

کوتاه بودن داستانک های پابسته یه پا نوستالژیه برا خودش!!!
جای دیگه ای اگه داستانک ببینیم می گیم مدل پابسته ایه!

ناراحت شدنه رو خوب اومدید...

یا حق.

راست گفتی پسر

انشالاه سرباز آقا بشیم

درضمن اگه الان برا رهبر بلا باشیم؛ پس تکلیفمون پیش آقا مشخصه

اما اگه یار و همراه کرداری رهبر باشیم ؛ اونوقت احتمالش زیاده که خدا عنایت کنه و منت بذاره سرباز آقا بشیم.

در مورد حب نفس امام میگه هرچه مشکلات برا ما هست از همین حب نفس ناشیه

جسارت نشه ها! من یه کتاب از امام دیدم که خیلی مفیده. انشالاه خوندید . اگه نخوندید پیدا کنید و مطالعه کنید. روح عرفانی روح الله اسم کتابه. خودم هم دنبالشم که بخرم اما کم یابه

التماس دعا...

والا مام هرجا داستانکچه! درین ابعاد میدیدیم میگفتیم: مدل پابسته- مشترک مورد نظری!

نقدی به نظر نمیرسه؛ فقط برا منبع حدیث متشکر!

۲۷ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۳۳ ناشناس مثلاً
سلام.
1- یکی از مزایای داستانهای معروف به مشترک مورد نظری (وحالا که مبینی وبلاگش رو به روز نمی کنه و مخصوصاً اگه موضوع امام زمان باشه؛ پابسته ای) اینه که قابلیت اس ام اس شدن و افزایش مخاطب رو داره. این رو اصلاً نباید کم گرفت، همونطور که یکبار گفتم پیامکی از داستانکهات از طریق یکی از دوستان که خیلی بعیده خودش از وبلاگت برداشته باشه بهم رسید.
2- یکی دیگه اینه که برحسب تجربه خودم، داستانها هر چه کوتاه تر باشند خاصیت تلنگر زنی شون بیشتر می تونه باشه.
۲۷ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۴۱ ناشناس مثلاً
و اما درباره این پست؛
1- هنوز برام سواله که در چنین داستانک ها یا خاطره گویی هایی نوشتاری نوشتن بهتره یا گفتاری. یعنی باید بنویسیم "دیگر" یا "دیگه"
مرا راه بنما در این مورد.
2- یک مقدار در برداشت خودم از دلیل اینکه "69 تای دیگر هم اطرافیان خودم" نوشتی مرددم. میگم شاید هدف دیگری داشتید و من برداشت دیگری دارم.
3- نمی دونم اینجا استفاده از فعل ماضی برای داستانک هدف خاصی داره یا اینکه برای زیبایی بیشتر بوده. می گم که روش بفکری، من نمی دونم
سلام.
اول از هرچیز کوتاه بودنش خوبه بقول "ناشناس مثلا" خاصیت تلنگرزنیش بیشتره و خواب زده هایی مثل من رو به فکر میندازه.


سلام دادا

این لینک رو دانلود کن

التماس دعا

http://www.leader-khamenei.net/book/khomeini/akhlag%5Bwww.l-k.ir%5D.rar

سلام.

خدا قوت

یک نکته جالبی که امروز و پس از انتشار فریاد مشاهده کردیم این بود که از پنج نفر چهار نفر متوجه منظور این داستانک نشدن!!! این آمار واقعیه ها.

حالا ما اصلا نمیدونیم چرا متوجه نشدن.

اما احتمالا ابهامی وجود داشته که اینطور شده دیگه.

شاید هم ذهن بچه ها بسته بوده...

به هر حال نقدی بود که به نظر رسید شاید جای بررسی داشته باشه.

موفق باشید

قشنگه.منو داستانک57 معرفی کرد.من که داستاناتو چندتارو خوندم.موندی شما.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بسم الله الرحمن الرحیم

پی‌نوشت‌های وبلاگ:

1)> ای فرزند آدم! در شگفتم چگونه تو با مردم انس می‌گیری و به‌دیگران دل می‌بندی درحالیکه می‌دانی تنها خواهی مُرد و می‌دانی تنها در قبر خواهی خُفت و تنها در پیشگاهِ من خواهی ایستاد و تنها حساب پس خواهی داد؟ آیا اندیشیده‌ای چقدر تنها خواهی بود؟ساعتی؟روزی؟ماهی؟سالی؟چند هزار سال؟چندمیلیون‌سال؟ (کتاب تنهایی، محمدرضا زائری؛ نشر سروش)
نقد ما ؛ نقدهایی بر دولت یازدهم